
The Last of Us؛ داستانی ماندگار از بقا و انسانیت
در جهانی که تمدن فروپاشیده و امید به کالایی نایاب بدل شده، داستان بقا معنای دیگری پیدا میکند. اینجا دیگر مبارزه صرفاً برای زنده ماندن نیست، بلکه تلاشی بیوقفه برای حفظ انسانیت در برابر هیولاهایی است که زمانی انسان بودهاند و انسانهایی که از هیولاها خطرناکتر شدهاند. The Last of Us یک روایت ساده از دنیایی پسا-آخرالزمانی نیست؛ این اثر یک کاوش عمیق، بیرحمانه و فراموشنشدنی در مفهوم عشق، فداکاری، خشم و از دست دادن است. سفری که در آن، مرز میان درست و غلط به طرز دردناکی محو میشود و شما را با این سؤال تنها میگذارد که برای محافظت از عزیزانتان تا کجا پیش خواهید رفت.
سفری در دنیای ویرانشده
«لست آو آس» یک فرنچایز چندرسانهای است که هسته اصلی آن را یک مجموعه بازی ویدئویی در ژانر اکشن-ماجراجویی و ترس و بقا، ساخته استودیوی نامآشنای ناتی داگ (Naughty Dog) تشکیل میدهد. داستان در آمریکای پسا-آخرالزمانی روایت میشود که شیوع یک قارچ جهشیافته به نام کوردیپس (Cordyceps) باعث تبدیل انسانها به موجودات آلوده و تهاجمی شده و ساختارهای اجتماعی را به کلی از هم پاشیده است. در این دنیای بیرحم، بازماندگان در مناطق قرنطینه نظامی، شهرکهای مستقل یا به صورت گروههای سرگردان برای منابع ناچیز و بقا با یکدیگر و با آلودهها میجنگند. این مجموعه علاوه بر بازی، شامل یک اقتباس سریالی بسیار موفق از شبکه HBO نیز میشود که توانسته جهان و شخصیتهای آن را به مخاطبان گستردهتری معرفی کند.
داستان؛ قلب تپنده لست اف اس
قدرت اصلی این اثر نه در گرافیک خیرهکننده یا گیمپلی هیجانانگیز، بلکه در روایت داستانی عمیق و شخصیتپردازی بینظیر آن نهفته است. داستان حول محور شخصیتهایی میچرخد که زخمخورده، پیچیده و بهشدت واقعی هستند.
روایت رستگاری در ویرانی (Part I)
بخش اول داستان، ما را با «جوئل میلر»، یک قاچاقچی میانسال و سرسخت همراه میکند که تراژدی شخصی در ابتدای شیوع، او را به فردی بیاحساس و بدبین تبدیل کرده است. زندگی او زمانی دگرگون میشود که مأموریت مییابد دختری چهاردهساله به نام «الی ویلیامز» را از منطقه قرنطینه بوستون خارج کرده و به گروهی از مبارزان آزادی به نام «فایرفلایها» (Fireflies) در سوی دیگر کشور تحویل دهد. این سفر ساده به نظر میرسد، اما به زودی مشخص میشود که الی در برابر قارچ کوردیپس مصونیت دارد و ممکن است کلید ساخت واکسن و نجات بشریت باشد. چیزی که به عنوان یک مأموریت کاری آغاز میشود، به تدریج به سفری برای بقا و شکلگیری یک رابطه پدر-دختری عمیق میان جوئل و الی تبدیل میشود. آنها در این مسیر با خطرات بیشماری از جمله آلودههای مرگبار و انسانهای ناامید و بیرحم روبرو میشوند و جوئل فرصتی برای التیام زخمهای گذشته و یافتن معنایی دوباره برای زندگی پیدا میکند.
مواجهه با پیامدهای دشوار (Part II)
پنج سال پس از وقایع قسمت اول، جوئل و الی در شهرک نسبتاً امن جکسون زندگی میکنند. اما آرامش آنها پایدار نیست و یک رویداد خشونتبار و تکاندهنده، الی را در مسیری تاریک و بیبازگشت برای گرفتن انتقام قرار میدهد. داستان بخش دوم بسیار پیچیدهتر، تاریکتر و بحثبرانگیزتر است. این بار روایت از دیدگاههای متعددی، از جمله شخصیت جدیدی به نام «اَبی» (Abby)، بیان میشود و بازیکن را مجبور میکند تا با پیامدهای اعمال شخصیتها روبرو شود. The Last of Us Part II به شکل بیرحمانهای به مفاهیمی چون چرخه خشونت، انتقام، همدلی و هزینه سنگین نفرت میپردازد و مرزهای بین قهرمان و ضدقهرمان را به کلی از بین میبرد. این بازی شما را وادار میکند تا انگیزههای شخصیتی را که از او متنفرید درک کنید و در نهایت، قضاوتی سخت درباره اعمال همه شخصیتها داشته باشید.
گیمپلی؛ تلفیق بقا و هیجان
گیمپلی در «لست آو آس» به گونهای طراحی شده که کاملاً در خدمت داستان و اتمسفر بازی باشد. هر جنبه از مکانیکهای بازی حس ناامیدی، تنش و تلاش برای بقا را به بازیکن منتقل میکند.
مبارزات نفسگیر و تاکتیکی
مبارزات در این بازی ترکیبی هوشمندانه از مخفیکاری، درگیریهای نزدیک و تیراندازی است. منابع مانند مهمات و تجهیزات پزشکی بسیار کمیاب هستند، بنابراین هر گلوله و هر باندپیچی ارزشمند است. این کمبود، بازیکن را تشویق میکند تا به جای درگیری مستقیم، از محیط به نفع خود استفاده کرده و رویکردی تاکتیکی و مخفیکارانه در پیش بگیرد. هوش مصنوعی دشمنان، چه انسان و چه آلودهها، بسیار بالاست و آنها به صدا و نور واکنش نشان میدهند، یکدیگر را پوشش میدهند و بازیکن را دور میزنند که این موضوع هر مبارزه را به یک پازل پرتنش تبدیل میکند.
ساختوساز و مدیریت منابع
یکی از ارکان اصلی گیمپلی، سیستم ساختوساز (Crafting) است. شما باید در محیط بازی به دنبال موادی مانند الکل، پارچه، تیغ و مواد منفجره بگردید تا بتوانید آیتمهای ضروری مانند کیتهای سلامتی، کوکتل مولوتف، بمبهای میخدار یا سلاحهای سرد تقویتشده بسازید. این سیستم شما را مجبور به جستجوی دقیق در محیطهای خطرناک میکند و مدیریت منابع را به یک چالش دائمی تبدیل میسازد. ساختوساز در لحظه و در میانه نبردها نیز امکانپذیر است که به هیجان و استرس بازی میافزاید.
دشمنان؛ از انسان تا آلوده
دشمنان در دنیای The Last of Us به دو دسته کلی تقسیم میشوند:
- انسانها: بازماندگان دیگر اغلب بزرگترین تهدید هستند. آنها در قالب گروههای مختلف مانند راهزنان، شکارچیان یا فرقههای تندرو سازماندهی شدهاند و برای منابع با شما میجنگند. آنها از سلاح گرم استفاده میکنند، استراتژی دارند و بسیار باهوش عمل میکنند.
- آلودهها (Infected): اینها انسانهایی هستند که توسط قارچ کوردیپس آلوده شدهاند. آنها در مراحل مختلفی از عفونت قرار دارند که هر کدام رفتار و نقطه ضعف متفاوتی دارند:
- رانرها (Runners): اولین مرحله عفونت؛ سریع و گروهی حمله میکنند.
- استاکرها (Stalkers): مرحله دوم؛ بسیار حیلهگر هستند، مخفی میشوند و در لحظه مناسب حمله میکنند.
- کلیکرها (Clickers): مرحله سوم؛ بینایی خود را از دست دادهاند اما شنوایی فوقالعاده قوی دارند و با ایجاد صداهای کلیک مانند، از طریق پژواکیابی موقعیت شما را پیدا میکنند. آنها با یک گاز میتوانند شما را بکشند.
- بلوترها (Bloaters): مرحله پیشرفته عفونت؛ بسیار مقاوم و قوی هستند، صفحات قارچی زرهمانندی بدنشان را پوشانده و بمبهای اسیدی پرتاب میکنند.
اقتباس تلویزیونی HBO؛ موفقیتی دیگر
در سال ۲۰۲۳، شبکه HBO با همکاری نیل دراکمن (خالق بازی) و کریگ مازن (خالق سریال چرنوبیل)، یک اقتباس سریالی از این بازی تولید کرد که به سرعت به یکی از تحسینشدهترین سریالهای سال تبدیل شد.
وفاداری به منبع اصلی
سریال The Last of Us به دلیل وفاداری شگفتانگیزش به داستان، شخصیتها و اتمسفر بازی مورد ستایش قرار گرفت. بسیاری از دیالوگها و صحنههای کلیدی مستقیماً از بازی برداشته شدهاند و بازی بینظیر پدرو پاسکال در نقش جوئل و بلا رمزی در نقش الی، توانست روح این شخصیتها را به خوبی به تصویر بکشد. این وفاداری باعث شد طرفداران قدیمی بازی احساس کنند به خانه بازگشتهاند.
تفاوتها و گسترش داستان
با این حال، سریال صرفاً یک کپیبرداری نبود. سازندگان با هوشمندی برخی جنبههای داستان را گسترش دادند و به شخصیتهای فرعی عمق بیشتری بخشیدند. مشهورترین نمونه، اپیزود سوم سریال بود که به داستان کامل شخصیتهای بیل و فرانک پرداخت؛ داستانی که در بازی تنها به صورت ضمنی به آن اشاره شده بود. این تغییرات نه تنها به جهانسازی کمک کرد، بلکه لایههای احساسی جدیدی به روایت کلی افزود و نشان داد که اقتباس چگونه میتواند ضمن احترام به منبع، اثری مستقل و ارزشمند خلق کند.
چرا The Last of Us خاص است؟
موفقیت عظیم و تاثیرگذاری عمیق این فرنچایز تصادفی نیست. چندین عامل کلیدی آن را از سایر آثار همسبک خود متمایز میکند:
- روایت عمیق و شخصیتپردازی: تمرکز اصلی بر روابط انسانی و تحول شخصیتهاست. این یک داستان بقا است که توسط شخصیتهایش هدایت میشود، نه توسط هیولاها.
- جهانسازی باورپذیر: دنیای بازی پر از جزئیات است. از یادداشتها و نامههایی که در گوشه و کنار پیدا میکنید تا طراحی محیطی که داستانهای ناگفتهای را روایت میکند، همه چیز به باورپذیری این جهان ویران کمک میکند.
- کارگردانی هنری و گرافیک: چه در نسخههای اولیه و چه در نسخه ریمیک، بازی از نظر بصری خیرهکننده است. طراحی محیطهای سرسبز و زیبایی که توسط طبیعت پس گرفته شدهاند در کنار فضاهای تاریک و خفقانآور، تضاد بصری قدرتمندی ایجاد میکند.
- موسیقی متن تاثیرگذار: موسیقی متن ساخته گوستاوو سانتائولایا (Gustavo Santaolalla) با تمهای گیتار ساده و غمانگیز خود، به روح و هویت این اثر تبدیل شده و به تنهایی میتواند بار احساسی سنگین داستان را به دوش بکشد.
- ترکیب بینقص گیمپلی و داستان: برخلاف بسیاری از بازیها، گیمپلی و داستان در The Last of Us از هم جدا نیستند. کمبود منابع، خشونت بیپرده و مبارزات پرتنش، همگی در خدمت تقویت پیامها و احساساتی هستند که داستان قصد انتقال آنها را دارد.
کدام نسخه را تجربه کنیم؟
با وجود نسخههای مختلف بازی و سریال، ممکن است برای انتخاب نقطه شروع سردرگم شوید. جدول زیر به شما کمک میکند تا بهترین گزینه را برای خود انتخاب کنید:
نتیجهگیری
The Last of Us فراتر از یک سرگرمی آخرالزمانی است؛ این یک اثر هنری ماندگار درباره وضعیت انسان است. این مجموعه با روایت استادانه، شخصیتهای فراموشنشدنی و جهانسازی بینقص خود، استاندارد جدیدی برای داستانگویی در بازیهای ویدیویی و حتی اقتباسهای تلویزیونی تعریف کرد. چه از طریق کنترلر بازی و چه از طریق صفحه تلویزیون، تجربه دنیای «لست آو آس» شما را به سفری احساسی و پرتنش میبرد که در آن با تاریکترین جنبههای بشریت و درخشانترین کورسوهای امید مواجه میشوید. این اثری است که پس از پایان، تا مدتها ذهن و قلب شما را درگیر خود نگه میدارد و به شما یادآوری میکند که حتی در ویرانترین دنیاها، این روابط انسانی هستند که به زندگی معنا میبخشند.
سوالات متداول
۱. آیا برای دیدن سریال باید بازی را انجام داده باشم؟
خیر، سریال یک اثر مستقل است و تمام داستان را از ابتدا روایت میکند، اما اگر بازی را انجام داده باشید، از ارجاعات و جزئیات بیشتری لذت میبرید.
۲. آیا بازی The Last of Us ترسناک است؟
این بازی بیشتر در دسته “تنش و بقا” قرار میگیرد تا “ترسناک خالص”؛ اگرچه دارای لحظات پرتنش و ترسناکی است.
۳. ترتیب صحیح تجربه داستان چیست؟
برای درک کامل و به ترتیب خط زمانی داستان، بهترین مسیر به شرح زیر است:
- The Last of Us Part I (بازی اصلی)
- The Last of Us: Left Behind (بسته الحاقی داستانی که به گذشته الی میپردازد)
- The Last of Us Part II (ادامه مستقیم داستان)
اگر قصد تماشای سریال را دارید، میتوانید فصل اول سریال را ببینید (که معادل بازی اول و بسته الحاقی است) و سپس به سراغ بازی Part II بروید.
۴. آیا قسمت سوم بازی (Part III) ساخته میشود؟
ایده و طرح کلی برای Part III وجود دارد، اما ساخت آن قطعی نیست و تنها در صورت وجود داستانی قوی ساخته خواهد شد.