در متونی که در این اثر ارایه می شود، دین و مدرنیته، دین و تشخص، دین و هنر، روش شناسی دین و ...، گیورگ زیمل دین را قلمرو معینی از واقعیت، مانند حکومت یا اقتصاد، نمی شمرد؛ بلکه او آن را نگرش یا دیدگاه - شیوه نگریستنی به جهان چونان کل - تلقی می کند. معهذا او دین را به مجموعه ای از احساسات سوبژکتیو که ف