شب سال نو است ویلیام رابرتس، افسر امریکایی عضو نیروهای ناتو، برای پیوستن به همسر و فرزندان خود عازم خانه یکی از دوستانش در حومه پاریس است در آنجا جشنی برپاست در شب مهآلود، در خیابانی طولانی و دلگیر، چراغ راهنمایی متوقف میشود با سبز شدن چراغ، در کمتر از ده ثانیه، او قدم به عجیبترین ماجرایی میگذا