در یک شب زمستانی، بچه گربه ای نارنجی رنگ به کتابخانه عمومی اسپنسر آیووا پناه می آورد و صبح روز بعد، ویکی مایرون، مدیر کتابخانه، او را پیدا میکند. مایرون مادری تنهاست و با مشکلات زیادی از جمله سرطان سینه، مرگ اعضای خانواده و همسری الکلی دست و پنجه نرم می کند؛ دویی از همان لحظه اول قلب او و تمام کارکن