دشمنی علیه حاکمیت دینی در تایخ بشر و خصوصا تاریخ اسلام بر دو بخش اساسی قابل تقسیم است؛ اول دشمنی علیه اساس و بنیان یک حاکمیت که مدعی عدم حق برای وجود آن حاکمیت است و عموما تا قبل از ایجاد و قاطعیت حاکمیت بروز داشته و پس از ثبوت حاکمیت به شکل بیرونی این دشمنی ادامه دارد و دوم دشمنی در درون حاکمیت است