هر گاه شعله میجهد از آذرخش چند سیلابها خروشزنان تند میدوند صف بسته دختران و بر آن خیره میشوند حیدر بابا به شوکت تو، قوم تو سلام! باشد زبان گشوده کنی یاد من به نام! هرگاه کبکها همه پرواز میکنند خرگوشها ز بیخ و بن بوته میجهند گلها شکفته باغچه را جلوه میدهند گر ممکن است جمله ما را به یاد