ساعت سه صبح از خواب پریدم بالشم از اشک خیس شده بود به آرامی از رختخواب بیرون خزیدم تا مریلین بیدار نشود به دستشویی رفتم چشمهایم را خشک کردم و همان دستورالعملهایی را که چهل سال است برای بیمارانم تجویز میکنم، خودم انجام دادم: «چشمهات رو ببند، خوابت رو در ذهنت مرور کن و بعد هر چی را که در خواب دیدی