مادر پیتر هاندکه زنی نامریی بود. او در طول زندگی اش که دوره نازی ها، جنگ و رکود اقتصادی پس از جنگ را شامل می شد تلاش کرد تا ظاهر خود را حفظ کند. اما در نهایت او تنها به یک شناخت وحشتناک رسید: من دیگر انسان نیستم. چندی نگذشت که او خود را با مصرف بیش از حد قرص های خواب کشت. در کتاب از غم بال در آوردن