جان،مردی عجول و شتاب زده که در تقاطع های واقعی و استعاری سرگردان شده،خود را مقابل غذاخوری کوچک و دور افتاده ای می یابد که گویا در وسط نا کجا آباد واقع شده است.او که فقط به قصد بنزین زدن برای ادامه سفر پیاده شده به طرزی کاملا متفاوت تغذیه می شود.در آن مکان استثنایی،مشتریان تشویق می شوند درباره این سو