این داستانِ خاص دربارهی چارلز «چیک» بنهتوست. او روح نبود. کاملاً واقعی بود. یک صبح یکشنبه، به او که با بادگیر آبی تیره روی نیمکتهای زمین بازی لیگ کوچک نشسته بود و آدامس نعنایی میجوید، برخوردم. شاید او را از دورانی که بیسبال بازی میکرد به یاد داشته باشید. من در بخشی از زندگی کاری